دریچه
دلم روودخانه تو آنسوویِ روود و روودخانه، هرچه دلم روودخانه که فقط برود، و و هیچکجای روود به هم رسیدن؛ همه چیز
میخواهد؛ جاری. خروشان. روو بهراه.
بروی، من اینسوو. موازی و همراه، و شانه داده به شانهی روود.
برود به هیچ پلی نرسد. و به هیچ دریایی نریزد. به هیچ دشتی.
میخواهد؛ جاری، خروشان، روو بهراه.
ما دو سوویِ آن، چشم دوخته بههم، همراش برویم.
نرسیم.
را خراب میکند عزیز!
نوشته شده در سه شنبه 89/1/24ساعت
5:48 عصر توسط فهیمه نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |