یک زوج در اوایل66سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن. ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت: چون شما زوجی این چنین مثال زدنی هستین و در تمام این مدت به هم وفادار موندین، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین. خانم گفت: اوه! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم. پری چوب جادوییش رو تکون داد و اجی مجی لا ترجی …. دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2 در دستش ظاهر شد. حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 35 سال جوانتر از خودم داشته باشم. خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!! پری چوب جادوییش و چرخوند و... اجی مجی لا ترجی... و آقا 92 ساله شد! مردها شاید موجودات ناسپاسی باشن ، ولی پریها.... مونث هستند !!!!!!!
پیام اخلاقی این داستان:
نتیجه اخلاقی برای اقایون:
اگه یه پری جلوتون حاضر شد مواظب ارزوهاتون باشین!
Design By : Pars Skin |