سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دریچه

به من آموختند لثه را با " ث " و صابون را با " صاد " می نویسند .

بزرگتر شدم ، به من یاد دادند باد زودتر از آفتاب خشک می کند ، قد

می کشیدم و همه چیز را می آموختم .

فاصله زمین از کره ی ماه ، مساحت دایره ، و ..... و معلم پاداش می داد

تا حفظ کنیم اشعاری بی سر و ته را که تا به امروز فراموششان نکرده ام !

حرف های دیگری را در دانشگاه یاد گرفتم ، اما هرگز یادم ندادند که کیستم !!!

چرا از من پنهان کردند :

اثر انگشتم در دنیا بی نظیر است ؟

کسی به من نگفت که چگونه از دیدن شبنم شبدر ها لذت ببرم . چرا به من

نیاموختند دیگران را دوست داشته باشم ؟ اما تاریخ جنگ های 2500 ساله را

مو به مو در ذهنم هک کردند ؟

و چگونه به جای زیبا ترین جنگل ها ، عکس های چنگیز و هیتلر را چاپ کردند .

در حالی که از کنا مادر ترزا ، گاندی و ... به سادگی گذشتند ؛

و چرا یادم ندادند :

گریه کنم ، بخندم ، بخوابم ، و ارتباط برقرار کنم ؟ و خدا را در بال زدن پروانه

بجویم و چرا ...........

 


نوشته شده در جمعه 89/2/10ساعت 11:34 صبح توسط شیوانا نظرات ( ) |


Design By : Pars Skin





کد ماوس