پيام
+
نويسنده تازه كار: شب بود، خورشيد در آسمان مي درخشيد؛ پير مردي جوان؛ تنها و بي كس و با خانواده اش؛ قدم زنان ايستاده بود....

كوثرانه
89/3/21
دانيال*
هر كس فهميد به من هم بگه!!!!
آسموني”•.¸فاطمه¸.•”
ولي قشنگ بود :دي
دانيال*
خيلي هم مفهوميه!!! يهو ديدي سوال كنكور شد!
آسموني”•.¸فاطمه¸.•”
هههههههه اره شايد بذاريد حفظ كنم ههه
دانيال*
حفظ نكن! برو تو عمق مطلب!!!
آسموني”•.¸فاطمه¸.•”
صبح بود، ستاره ها در آسمان مي درخشيدين،جوان پيري،همراه دوستان و خانواده وبي كس و تنها در حال ايستاده قدم زنان بود!!!!!!!!!!!درست نوشتم ههههه
دانيال*
همش برعكس مينويسي كه برعكس نمره مياري!!!!
آسموني”•.¸فاطمه¸.•”
:( ماماااااااااااان (گريه)
دانيال*
هيچي... برعكس گفت معلم برعكسش كرد!!! (:دي